"خاطرات و خطرات، عیسی نظری سردبیر نوید آذربایجان"

ساخت وبلاگ

روزنامه کیهان دوران پر تلاطمی را از سر می گذراند سعی می کردیم سیاست گام به گام دولت بازرگان را با سیاست های پیشتاز نیرو های مترقی و انقلابی و به خصوص روشنفکران اسلامی به جلو هُل بدهیم می ترسیدیم سیاست گام به گام دولت درنیروهای انقلابی احساس سرخوردگی بوجود بیاورد. سید عباس معارف و جلال رفیع و سید محمد اصغری و محمود شمس و حتی جهان بخش ناصر  و خارج از گروه ما سروش و بهشتی و طالقانی و حتی مطهری در مراودات و نشست ها از این خطر یاد می کردند. نشان به آن نشان که چنین نیز شد و یا از این نقطه ضعف استفاده شد و دانشجویان سفارت امریکا را اشغال کردند که روزی به آن می پردازیم.
در راستای تحریک دولت به کار بیشتر و انقلابی تر سیاست کیهان ترتیب مصاحبه با عناصر روشنفکر و انقلابی بود و در همین راستا دوتا نوار کاست از تحریریه کیهان بر داشتم و راهی مصاحبه با آیت الله منتظری و مشکینی در قم شدم.
راننده و عکاس کیهان از قدیمی های کیهان بودند و سعی می کردند نقطه های مهم را یاد آوری کنند.
از جمله عکاس تعریف می کرد که روزی مصاحبه کننده کیهان با هویدا مصاحبه کرده بود و از بس هول شده بود که در تحریریه حین پیاده کردن نوار متوجه شده است که نوار ضبط و صوت را روشن نکرده است و در نتیجه آن مصاحبه ضبط نشده و هدر شده بود. عکاس اضافه کرد اول یک چند کلمه ضبط کن و سپس امتحان کن اگر صدا خوب بود ادامه بده.
وقتی خدمت آقای منتظری رسیدیم ایشان در اتاقی آماده مصاحبه بود. فقط مبل و یا صندلی نبود روی زمین نشسته بود و من هم کنار وی نشستم و قبل از همه نوار را داخل ضبط و صوت گذاشتم و آن را روشن کردم و شروع کردم احوال پرسی که مثلا امتحان صدا می کنم.ایشان هم متوجه شدند و چند کلمه ای حال و احوال پرسی نمودند.
من ضبط و صوت را برداشتم و به خیال خودم نوار را به عقب برگرداندم و آن را باز کردم در یک لحظه نوار با صدای بلند شروع به خواندن ترانه گوگوش نمود:
(داری مرا چوب میزنی/ بزن بزن که داری خوب می زنی)
دست وپایم را گم کردم گویا نوار به عوض عقب،جلو برده ام حالا نمی توانستم آن را خاموش کنم به زور کلید آن را پیدا کردم و خاموش کردم.
اقای منتظری با تعجب و به صورت سوالی پرسید:
اقای نظری این صدای من بود و یا تو؟!
نتوانستم جواب بدهم و با عجله گفتم:
ببخشید حاج آقا این نوار از سر کوچه شما خریدم!
اقای منتظری تبسمی کرد و گفت:
پس صدای همسایه ما بوده!
خیلی خیط کرده بودم خواستم با یک دروغ سرو ته قضیه را بهم بیاورم بدتر کردم  الان هم نمی دانم که چرا راست قضیه را نگفتم نوار از بقایای اشیا مانده از قبل بود مصاحبه ها که چاپ شد متوجه نبودم که چه بمبی را منفجر کرده ایم.بعد از ظهر آن روز فتو کپی آن ورق کیهان جلوی کتابفروشی های جلودانشگاه تهران چسبانده شده بود.
صبح فردا کیهان از طرف برخی از مجتهدین راست تلفن باران بود.می گفتند: این افکار کمونیستی نمی تواند نظر فقهای اسلام باشد. اما آنها نظر دو تن از فقهای مسلم بود؛ آقای منتظری و آقای مشکینی بعدها آن نظرات زمینه لایحه زمین های هیئت های هفت نفره و سازمان زمین شهری شد.

تشکیک فرزند استاد شهید آیت الله مطهری در خصوص دو نامه منتسب به امام خمینی...
ما را در سایت تشکیک فرزند استاد شهید آیت الله مطهری در خصوص دو نامه منتسب به امام خمینی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : manazel22 بازدید : 126 تاريخ : شنبه 27 بهمن 1397 ساعت: 12:20